وبلاگ مهدی ابراهیمی

مطالب و تصاویر جالب

وبلاگ مهدی ابراهیمی

مطالب و تصاویر جالب

۲۱بهمن

دیگر به خلوت لحظه هایم عاشقانه قدم نمی گذاری،

دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمی بینمت.

سنگینی نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام.

من مبهوت ماندم که چگونه این همه زمان را صبورانه گذرانده ای!؟

من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید...

دیگر زبانم ازگفتن جملات هراسیده است.

و دستهایم بیش از هر زمان دیگرنام تو را قلم می زنند.

و در این سایه سار خیال با زیباترین رنگها چشمهایت را به تصویر می کشم،

نگاهت را جادویی می کنم که شاید با دیدن تصویر چشمهایت جادو شوی.

می خواهمت هنوز ؟؟؟


گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایم ریشه می دواند،

اما بازهم درآخرین لحظه تکرارمی کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه

بنگرد،

می خواهمت هنوز،حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند.

هیچ بارانی قادر نخواهد ام به همین بود تو را از کوچه اندیشه هایم بشوید.

و اینها برای یک عمر سر خوش بودن و شیدایی کردن کافی است.

به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که :

.

.

.

دلتنگت شده ام به همین  سادگی...

 





موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۱
مهدی ابراهیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی